
توضیحات کوتاه و لینک دانلود
امروز براي شما پژوهشگران عزيز يک مقاله آماده درباره رابطه علم و دين از نظر علامه طباطبايي آماده دانلود قرار داديم مي توانيد به عنوان تحقيق ارايه دهيد همچنين با قابليت ويرايش در فرمت فايل ورد مي باشد
لینک کوتاه : https://yektafile.ir/?p=6669
توضیحات کامل در مورد فایل
دانلود تحقيق آماده درباره رابطه علم و دين از نظر علامه طباطبايي در قالب فايل ورد با قابليت ويرايش
امروز براي شما پژوهشگران عزيز يک مقاله آماده درباره رابطه علم و دين از نظر علامه طباطبايي آماده دانلود قرار داديم مي توانيد به عنوان تحقيق ارايه دهيد همچنين با قابليت ويرايش در فرمت فايل ورد مي باشد
جزييات فايلي که دانلود خواهيد کرد بصورت زير مي باشد
عنوان : رابطه علم و دين از نظر علامه طباطبايي
فرمت فايل : ورد doc ) word )
قابليت اجرا با نسخه هاي آفيس : 2013 تا آخرين نسخه
قابليت ويرايش بعد خريد : دارد
امکان پرينت گرفتن : بدون هيچ گونه مشکل در چاپ
تعداد صفحه : 18
قسمتي از متن انتخاب شده از داخل فايل به صورت زير است
روزشمار زندگي
سيدمحمدحسين که بعدها به علامه طباطبايي شهرت يافت در سال ???? شمسي چندي پيش از امضاي فرمان مشروطيت در شادآباد تبريز متولد شد. پنج سال بيشتر نداشت که از نعمت مادر محروم شد و مدتي بعد نيز پدرش به ديار باقي شتافت. وصي پدرشان اما مرد و زني را براي نگهداري از محمدحسين و برادر خردترش، محمدحسن، به خدمت گرفته و ايشان را به مکتب روانه کرد. وي سپس تا سال 1296 به فراگيري قرآن و آثاري همچون گلستان، بوستان و تعليم خوشنويسي پرداخت.
او بعد از اتمام تحصيلات ابتدايي به مدرسهي طالبيهي تبريز رفت و تا سال ???? به فراگيري ادبيات عرب و علوم نقلي و فقه و اصول همت گماشت. به جهت ادامه تحصيل در علوم اسلامي وي رهسپار نجف اشرف گرديد و بدين ترتيب فصلي نوين در زندگي سيدمحمدحسين جوان گشوده شد. حوزهي نجف در آن زمان در اوج اشتهار بود و علاقمندان فراگيري علوم اسلامي را از اقصي نقاط مرزهاي جهان اسلام جذب مينمود و بر سر سفرهي درس اساتيد بنام مينشانيد.
محمدحسين علوم رياضي را در نجف اشرف نزد آقا سيدابوالقاسم خوانساري که از رياضيدانان مشهور آن زمان بود فراگرفت. ايشان همچنين دروس فقه و اصول را نزد استادان برجستهاي چون آيتالله نائيني صاحب کتاب «تنبيهالامه» در زمان انقلاب مشروطيت، آيتالله اصفهاني و آيتالله کمپاني خواندند. در فلسفه نيز، ايشان نزد حکيم متأله آقا سيدحسين بادکوبهاي تلمذ نمود. معارف الهيه و اخلاق و فقه الحديث را نزد عارف والامقام آيتالله سيدعلي آقا قاضي طباطبائي آموخت و در سير و سلوک و مجاهدات نفسانيه و رياضات شرعيه تحت نظر و تعليم و تربيت وي قرار گرفت. وي بعد از دريافت اجازهي اجتهاد از آيتالله نائينى، در سال ????شمسى و در ?? سالگى به علت تنگي معيشت و نرسيدن مقرري به زادگاه خود مراجعت نمود و ده سال در آنجا کوس اقامت افکند و به سامان بخشيدن وضعيت زراعت، كشاورزى و اصلاح و ايجاد باغها پرداخت. علامه در اين خصوص چنين ميگويد: «سال 1314 در اثر اختلال وضع معاش ناگزير به زادگاه اصلي خود تبريز برگشتم و ده سال و خردهاي در آن سامان بهسربردم که حقاً بايد اين دوره را در زندگي خود دورهي خسارت روحي بشمارم، زيرا در اثر گرفتاري ضروري به فلاحت از تدريس و تفکر علمي جز مقداري بسيار ناچيز باز مانده بودم و پيوسته با يک شکنجهي دروني به سر ميبردم.»
شهريور ???? رضاخان سقوط كرده و فضاى باز سياسى در ايران به وجود آمده بود. همهي فرقهها و گروهها به فعاليت وسيع مشغول بودند. علامه طباطبايي بعد از مدتي اقامت در تبريز و در سال 1325 به قم عزيمت مينمايد. علت اين هجرت را ميتوان در نقلقولي از ايشان از جانب يکي از شاگردانش دريافت: «وقتى از تبريز به قم آمدم و درس اسفار را شروع كردم، قريب به يك صد نفر در مجلس درس حضور پيدا مى كردند؛ حضرت آيتالله بروجردى رحمةاللهعليه دستور دادند كه شهريهي طلابى را كه به درس اسفار ميآيند قطع كنند. چون خبر آن به من رسيد، متحير شدم كه خدايا چه كنم؟ اگر شهريهي طلاب قطع شود، اين افراد بدون بضاعت كه از شهرهاى دور آمدهاند و تنها ممر معاش آنها شهريه است چه كنند؟ و اگر من به خاطر شهريهي طلاب، تدريس اسفار را ترك كنم لطمه به سطح علمى و عقيدتى طلاب وارد ميآيد. در تحير به سر ميبردم، تا بالاخره يك روز كه به حال تحير بودم و در اتاق منزل از دور كرسى ميخواستم برگردم، چشمم به ديوان حافظ افتاد كه روى كرسى بود؛ آن را برداشتم و تفأل زدم كه چه كنم؟ آيا تدريس اسفار را ترك كنم، يا نه؟ اين غزل آمد:
من نه آن رندم كه ترك شاهد و ساغر كنم
محتسب داند كه من اين كارها كمتر كنم
من كه عيب توبهكاران كرده باشم بارها
توبه از مى وقت گل ديوانه باشم گر كنم
ديدم عجيب غزلى است؛ اين غزل ميفهماند كه تدريس اسفار لازم و ترك آن در حكم كفر سلوكى است. همان روز يا روز بعد، آقاى بروجردى حاج احمد، خادم خود را به منزل ما فرستادند و پيغام داده بودند: ما در زمان جوانى در حوزهي علميهي اصفهان نزد مرحوم جهانگيرخان، اسفار مى خوانديم ولى مخفيانه؛ چند نفر بوديم و خفيه به درس ايشان ميرفتيم و اما درس اسفار علنى در حوزهي رسمى به هيچ وجه صلاح نيست و بايد ترك شود! من در جواب گفتم: به آقاى بروجردى از طرف من پيغام ببريد كه اين درسهاى متعارف و رسمى را مانند فقه و اصول، ما هم خواندهايم و از عهدهي تدريس و تشكيل حوزههاى درسى آن برخواهيم آمد و از ديگران كمبودى نداريم. من كه از تبريز به قم آمدهام فقط و فقط براى تصحيح عقايد طلاب بر اساس حق و مبارزه با عقايد باطلهي ماديين و غيرُهُم است. در آن زمان كه حضرت آيتالله با چند نفر، خفيه به درس مرحوم جهانگيرخان مى رفتند، طلاب و قاطبهي مردم بحمدالله مومن و داراى عقيدهي پاك بودند و نيازى به تشكيل حوزههاى علنى اسفار نبود ولي امروزه هر طلبهاى كه وارد دروازهي قم مىشود با چند چمدان پر از شبهات و اشكالات وارد مىشود و بايد به درد طلاب رسيد و آنها را براي مبارزه با ماترياليستها و ماديين بر اساس صحيح آماده كرد و فلسفهي حقهي اسلاميه را بدانها آموخت و ما تدريس اسفار را ترك نمىكنيم. ولى در عينحال من آيتالله را حاكم شرع مىدانم، اگر حكم كنند بر ترك اسفار مسئله صورت ديگرى به خود خواهد گرفت». علامه در ادامه اضافه ميکنند: «پس از اين پيام آيتالله بروجردى ديگر به هيچ وجه متعرض ما نشدند و ما سالهاى سال به تدريس فلسفه از شفاء و اسفار و غيره مشغول بوديم».
با هجرت به شهر قم، آن عالم والامقام به سامان دادن کارها و پروژههاي سترگ خويش دست يازيد. اين دوران مشحون از سعي وافر علامه در امر پژوهش و تحقيق، تدريس، تربيت شاگردان متعدد و ايجاد ارتباطات مؤثر با محافل علمي و دانشگاهي خارج از حوزه ميباشد. سرانجام در اوج درگيرىهاى سياسى پس از انقلاب در ?? آبان ???? به سراى جاودانگى كوچ كرد. روحش شاد، يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.
ذکر پارهاي از کارهاي ماندگار علامه
در طول عمر پربرکت خويش علامه به انجام کارهاي شگرفي همت گماشت که از عمق نگاه استراتژيک او نشان داشت. هرچند بنابر قول دکتر شايگان، علامه خودش بزرگتر از آثارش بود، ليکن در اين مجال مختصر به ذکر پارهاي از کارهاي بزرگ آن عالم رباني بسنده ميشود تا گوشهاي از ابعاد فکري و شخصيتي ايشان بر ما آشکار گردد.
1. تفسير الميزان: بيشک اين تفسير از بزرگترين کارهاي علامه ميباشد که به دنبال بيست سال تلاش و کوشش بيوقفهي ايشان به ثمر نشسته و امروزه دوستداران و علاقمندان قرآن از آن توشهها برميچينند و نکتهها ميآموزند. عمدهترين ويژگي الميزان همانا تفسير قرآن با خود قرآن است.
علامه سيدمحمدحسين طباطبايي
2. احياء فلسفه در حوزهي قم: علاوه بر احياء فلسفه و تدريس منابع متعدد فلسفي، علامه کتب مختلفي را در اين زمينه به نگارش درآورد که بداية الحکمة، نهاية الحکمة و اصول فلسفه و روش رئاليسم از آن جملهاند.
3. تنقيح و نقد روايات بحارالانوار: آيتالله سيدمحمدحسين حسينى تهرانى نقل ميکند که «ايشان تا جلد ششم از طبع جديد (بحارالانوار) را تعليقه نوشتند، ليكن به لحاظ يكى دو تعليقهاى كه صريحاً در آنجا نظر علامه مجلسى را رد كردند، اين امر براى طبقهاى كه تا اين اندازه حاضر نبودند نظريات مجلسى مورد ايراد واقع شود خوشآيند نشد؛ و متصدى و مباشر طبع بنا به الزامات خارجيه، از ايشان تقاضا كرد كه در بعضى از مواضع قدرى كوتاهتر بنويسند و از بعضى از ايرادات صرفنظر كنند. علامه حاضر نشدند و فرمودند: در مكتب شيعه ارزش جعفربنمحمدالصادق از علامه مجلسى بيشتر است و زمانى كه داير شود به جهت بيانات و شروح علامه مجلسى ايراد عقلى و علمى بر حضرات معصومين عليهمالسلام وارد گردد، ما حاضر نيستيم آن حضرات را به مجلسى بفروشيم. و من از آنچه به نظر خود در مواضع مقرر، لازم مىدانم بنويسم؛ يك كلمه كم نخواهم كرد. لذا بقيهي مجلدات بحار بدون تعليقهي علامه طباطبايى طبع شد و اين اثر نفيس فاقد تعليقات علامه گرديد.»
4. برقراري ارتباط با محافل و مجامع دانشگاهي: استاد دامنه تلاشهاي خود را به مرزهاي حوزه منحصر نساخت و به قول دکتر سيدحسين نصر از خود اثر عميقي نه تنها در طبقهي روحانيت بلکه در عدهاي از طبقهي متجدد و تحصيلکرده در غرب به جا گذارد. استاد دو کتاب «شيعه در اسلام» و «قرآن در اسلام» را به درخواست پرفسور مورگان (Kenneth Morgan) از دانشگاه کولگيت آمريکا (Colgate University) جهت معرفي شيعه به مردم مغرب زمين به رشتهي تحرير درآورد. همچنين مصاحبات و مجالسات متمادي ايشان با هانري کربن (Henry Corbin) که پاييز هر سال با حضور تعدادي ديگر از فضلاء و انديشمندان صورت ميگرفته نشان ديگري از اهميت برقراري ارتباط با محافل دانشگاهي در نزد ايشان ميباشد.
منش علامه در کلاس درس
يكى از شاگردان ايشان اين گونه نقل ميکند: «من در حدود سى سال با استاد حشر و نشر داشتم. به ياد ندارم كه در طول اين مدت حتى يكبار عصبانى شده باشد و بر سر شاگردان داد بزند يا كوچكترين سخن تندى يا توهينآميزى را بر زبان جارى سازد. خيلى آرام و متين درس مى گفت و هيچگاه داد و فرياد نمىكرد، خيلى زود با افراد انس مىگرفت و صميمى مىشد. با هركس حتى كوچكترين فرد طلاب چنان انس مىگرفت كه گويا از دوستان صميمى او است. گاهى كه به عنوان استاد مورد خطاب قرار مىگرفت مىفرمود: اين تعبير را دوست ندارم ما اينجا گرد آمدهايم تا با تعاون و همفكرى، حقايق و معارف اسلامى را دريابيم. استاد بزرگوار بسيار مودب بود، به سخنان ديگران خوب گوش مىداد، سخن كسى را قطع نمىكرد و اگر سخن حقى را مىشنيد تصديق مىكرد، از مباحثات جدلى گريزان بود ولى به سئوالها، بدون خودنمايى پاسخ مىداد».
عزيزان ما را خوشحال خواهيد کرد در صورت داشتن هر گونه پيشنهاد در مورد رابطه علم و دين از نظر علامه طباطبايي داشتيد از قسمت ارسال نظر ديدگاه هاي خود را براي ما ارسال فرماييد
برای دانلود تحقيق آماده درباره رابطه علم و دين از نظر علامه طباطبايي بر روی دکمه کلید فرمایید
برای دریافت اینجا کلیک کن
فایل های که ممکن است نیاز داشته باشید

دانلود - Download
توضیحات بیشتر

دانلود - Download
توضیحات بیشتر

دانلود - Download
توضیحات بیشتر

دانلود - Download
توضیحات بیشتر

دانلود - Download
توضیحات بیشتر

دانلود - Download
توضیحات بیشتر
نظرات کاربران
نویسنده نظر : کوشا مهيار - 1398/6/28 (11:44)
باسلام خدمت دوستان و مديريت سايت
ضمن تشکر از شما بابت فعاليت هاي شما در همه زمينه ها فايل رو دانلود کردم عالي هستش
پاسخ پشتیبانی یکتا فایل
سلام
خواهش ميکنيم
نویسنده نظر : مسل شهرناز - 1398/4/19 (9:44)
سلام
درود و عرض ادب دنبال اين فايل ميکشتم بسيار عالي در سايت شما پيدا کردم تشکر مي کنم از سايت خوبتون
پاسخ پشتیبانی یکتا فایل
با سلام
ممنون از ارسال ديدگاه خود